انواع متغیـرها


>>> کپی برداری تنها با ذکر منبع مجاز است.
منبع: کتاب «
راهنمای آسان تحلیل آماری با SPSS؛ نویسنده: رامین کریمی»

متغیر، خانه ­ای از حافظه است که دارای اسم و نوع می­ باشد و با توجه به نوع آن مقداری اطلاعات در آن ذخیره می­شود. متغیر یک مفهوم است که بیش از دو یا چند ارزش یا عدد به آن اختصاص داده می­ شود. به بیان دیگر متغیر یک نماد است که می­ توان عدد یا ارزش را جایگزین کرد. به عنوان مثال سن افراد، میزان تحصیلات، وزن و قد افراد، رضایت شغلی، استرس، اعتماد اجتماعی، تعهد سازمانی و ... متغیر محسوب می­ شوند. متغیرها بر اساس نقشی که در پژوهش دارند به انواع مختلفی تقسیم می­ شوند که مهم ترین آن­ها عبارتند از: متغیر مستقل، وابسته، میانجی، تعدیل­ کننده و متغیر کنترل.

1) متغیر مستقل
متغیر مستقل، متغیری است که بر روی متغیر دیگر تأثیر می­ گذارد. بنابراین متغیر مستقل، متغیر علّت می­ باشد و به طور طبیعی در مطالعه رابطه متغیرها، متغیر مستقل از قبل وجود دارد که با تغییرات خود موجب تغییر در متغیری می­ شود که وابسته نام دارد. پس:
   الف- متغیر مستقل، متغیری است که از قبل وجود دارد (قبل از متغیر وابسته) مثلا در مطالعه نقش جنسیت در میزان علاقه به فوتبال، جنسیت که از قبل وجود دارد متغیر مستقل نام دارد. یا در مطالعه تأثیر روش تدریس خاص در پیشرفت تحصیلی همواره روش تدریس خاص اعمال می­ شود، پس اثر آن در پیشرفت مشاهده می­ شود و این روش تدریس متغیر مستقل است.
   ب- متغیر مستقل، در فرضیه نقش علّت را دارد، بنابراین نقش اثرگذار را دارد.
   پ- متغیر مستقل در آزمایش­ ها، متغیری است که در کنترل پژوهش­گر است، می­تواند آن را وارد فرآیند آزمایش کند یا از آزمایش خارج کند و یا مقدار آن را تغییر دهد.
   ت- متغیر مستقل، متغیری است که پژوهش­گر از قبل با آن و تغییرات آن آشنایی دارد.
   ث- متغیر مستقل، نقش معیّن­ کننده دارد.
   ج- متغیر مستقل، در فرآیند محرّک و پاسخ، نقش محرّک را دارد.
   چ- در آخر این که معمولا علامت آن در معادلات (به ویژه معادلات رگرسیونی) به صورت x است. در رگرسیون متغیر مستقل را متغیر پیش­بین هم می ­نامند.


2) متغیر وابسته
معمولا در پژوهش ها، مطالعه پژوهش­گر بر روی متغیر وابسته متمرکز است. به عبارت دیگر در عمل و در مرحله برخورد با مسأله، پژوهش­گر مشاهده می­ کند که متغیری تغییر می­ کند، اما نمی­ داند علّت این تغییر یا علّت اصلی این تغییر چیست و نیز قادر نیست این تغییرات را پیش­ بینی کند. بنابراین متغیر وابسته متغیری است که تغییرات آن وابسته به متغیر (متغیرهای) مستقل می­ باشد و حالت معلولی دارد و پژوهش­گر سعی می­ کند ابتدا در مطالعه مقدماتی با محور قرار­دادن متغیر وابسته، متغیر یا متغیرهای مستقل را شناسایی نموده، سپس با دست­ کاری متغیر مستقل، تغییرات متغیر وابسته را بررسی نماید. به طور خلاصه:
   الف- معمولا در هر پژوهشی، پژوهش­گر با یک متغیر وابسته و حداقل یک متغیر مستقل سروکار دارد. احتمال این که ما چند متغیر مستقل داشته باشیم زیاد است ولی معمولا متغیر وابسته (نهایی) یکی است. اگر در پژوهشی چندین متغیر وابسته وجود داشته باشد، پژوهش­گر عملا با چندین پژوهش مستقل سروکار خواهد داشت.
   ب- متغیر وابسته در فرضیه نقش معلول را دارد بنابراین اثرپذیر است و زمانی تغییر می­ کند که متغیر مستقل در فرآیند آزمایش (یا به طور خودبه ­خودی در پژوهش­ های زمینه ­یابی یا پیمایشی) نقش خود را ایفا کرده باشد. البته در همه پژوهش­ ها نقش علّت و معلولی با این قاطعیت بیان نمی­ شود، بلکه جریان پژوهش و شیوه مطالعه طوری است که پژوهش­گران می­ کوشند به جای رابطه علّی از وجود رابطه صحبت کنند و حتی زمانی که مشخصه­ های آماری به گونه­ ای انتخاب می­ شوند که این ارتباط حالت تداعی پیدا کند، با این همه اگر ارتباط و تداعی را با علامت پیکان (فِلِش) نمایش دهیم در اغلب موارد این پیکان یک ­سویه و از متغیر مستقل به متغیر وابسته است.
   پ- متغیر وابسته در آزمایش ­ها، متغیری است که تغییرات آن در کنترل پژوهش­گر نیست، بلکه در گروه تغییرات متغیر مستقل است، پژوهش­گر نمی­ تواند به طور مستقیم متغیر وابسته را حذف کند، یا دست­کاری کند و یا جهت آن را تغییر دهد.
   ت- پژوهش­گر از آغاز با تغییرات متغیر وابسته آشنا نیست، بلکه شرایط پژوهش را از آن روی فراهم کرده است که این تغییرات را مطالعه کند.
   ث- متغیر وابسته در پژوهش ­ها نقش پیش­ بینی­ شونده را دارد.
   ج- متغیر وابسته در فرآیند محرّک و پاسخ، نقش پاسخ یا برون ­داد را برعهده دارد.
   چ- معمولا متغیر وابسته در عنوان پژوهش می­ آید. مثلا در عنوان پژوهش «بررسی میزان اعتماد اجتماعی در بین مردم شهر قم و عوامل مؤثر بر آن»، اعتماد اجتماعی متغیر وابسته است.
   ح- معمولا علامت آن در معادلات (به ویژه معادلات رگرسیونی) بصورت Yاست. در رگرسیون متغیر وابسته را متغیر ملاک هم می­ نامند.
 
3) متغیر میانجی (واسط)
میانجی­ گری یا اثر غیرمستقیم زمانی رخ می­ دهد که اثر یک متغیر مستقل بر متغیر وابسته از طریق متغیر میانجی منتقل شود. متغیر میانجی متغیری است که بین دو متغیر دیگر قرار می گیرد و موجب ارتباط غیرمستقیم آن­ها با یکدیگر می­ شود. متغیر میانجی از متغیر پیشین خود (متغیر مستقل) اثر پذیرفته و بر متغیر پسین خود (متغیر وابسته) اثر می­ گذارد. فرض کنیم که میزان تحصیلات کارمندان بر میزان حقوق دریافتی آنان مؤثر است. در این حالت اثر میزان تحصیلات بر میزان حقوق مستقیم و بدون واسطه است. اما می­ توانیم فرض کنیم که تأثیر میزان تحصیلات بر میزان درآمد، هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق جایگاه شغلی است. با این استدلال که افزایش میزان تحصیلات با بهبود و ارتقاء جایگاه شغلی کارمندان همراه است که این ارتقاء جایگاه شغلی خود موجب افزایش حقوق کارمندان می­ شود. در این حالت متغیر جایگاه شغلی یک متغیر میانجی است. تعداد متغیرهای میانجی می تواند یک متغیر یا بیشتر باشد.
متغیر میانجی زمانی مورد­توجه قرار می­ گیرد که بین متغیر مستقل و وابسته رابطه بسیار قوی و بالا باشد. متغیر میانجی را با علامت M نشان می­ دهند.

 

 
   
4) متغیر تعدیل­ کننده:

متغیر تعدیل کننده، متغیر مستقلی است که نقش ثانویه دارد و پژوهش­گر مایل است اثر آن را در فرآیند آزمون فرضیه در کنار متغیر مستقل مطالعه کند. متغیر تعدیل کننده، متغیری است که بر رابطه متغیر مستقل و متغیر وابسته تأثیر اقتضایی دارد. یعنی، حضور متغیر سوم (متغیر تعدیل­ کننده)، رابط مورد انتظار اصلی بین متغیرهای مستقل و وابسته، را تغییر می­ دهد. متغیر تعدیل­ گر متغیری است که جهت و شدّت ارتباط بین متغیر مستقل و وابسته را تحت تأثیر قرار می­ دهد. متغیر تعدیل­ کننده زمانی مورد توجه قرار می­ گیرد که بین رابطه بین متغیر مستقل و وابسته از حد انتظار پایین ­تر بوده و یا ناسازگار (جهت رابطه عکس انتظار ما باشد) است. در صورت­ بندی فرضیه از متغیر تعدیل­ کننده همانند متغیرهای مستقل و وابسته نام برده می شود. متغیر تعدیل­ کننده را معمولا با علامت Zنشان می­ دهند.
نقش این متغیر را در مثال­ های زیر بهتر می­ توان درک کرد. فرض کنید پژوهش­گری در زمینه رضایت شغلی افراد مطالعه کرده است. او فرضیه­ ای تدوین می­ کند که: «رضایت شغلی افراد با میزان درآمد آنان رابطه دارد». مسلما برای هر پژوهش­گری این سوال مطرح می­ شود که آیا میزان رضایت شغلی افراد شاغل که ناشی از افزایش درآمد ماهیانه است در میان شاغلان زن و مرد تفاوتی ندارد؟ یعنی درست است که می­ گوییم (به عنوان فرضیه) با افزایش درآمد، رضایت شغلی هم بیشتر می­ شود ، اما آیا تأثیر این اقدام در شاغلان زن و مرد یکسان است؟ ممکن است اهمیت میزان درآمد در بین مردان (به دلیل نقشی که در تامین مخارج خانواده دارند) بیشتر از زنان باشد و افزایش یکسان در درآمد یک گروه از شاغلان زن و مرد، موجب افزایش یکسانی در رضایت شغلی آنان نشود، چرا که ممکن است در زنان عوامل مهم­ تری (سالم بودن محیط کاری، ساعات کاری، میزان مرخصی و ...) وجود داشته باشند که بیشتر از درآمد، بر رضایت شغلی موثر باشند. در این جا جنس افراد متغیر تعدیل­ کننده است که بر شدت رابطه بین درآمد و رضایت شغلی اثر می­ گذارند.
مثال دیگری در این زمینه می­ تواند در فهم بهتر متغیر تعدیل­ کننده به ما کمک کند. یکی از تئوری­ های جدید مدعی است که تنوع نیروی کار (مشتمل بر مبانی اخلاقی، نژادها و ملیت­ های مختلف) در اثربخشی سازمانی نقش ایفا خواهد کرد زیرا هر گروه، مهارت­ ها و تخصص­ های فنی خاصی را با خود به محیط کاری می ­آورد. این هم­ افزایی می­ تواند پژوهش­گر شود، فقط اگر مدیران بدانند چگونه استعدادهای خاص گروه کاری متنوع را به­ کار ببندند. در این مثال، اثربخشی سازمانی متغیر وابسته است که به وسیله نیروی کاری متنوع به طور مثبت تحت تأثیر قرار می­ گیرد، که در واقع متغیر مستقل است. در­عین­ حال، برای استفاده از نیروهای بالقوه، مدیران باید بدانند چگونه استعدادهای گروه­ های مختلف را برای اثربخش ساختن امور، تشویق و هماهنگ سازند. اگر ندانند، هم­ افزایی پژوهش­گر نخواهد شد. به عبارت دیگر، بهره­ برداری اثربخش از استعدادها، دیدگاه ­های مختلف و توانایی­ های حل مسأله برای افزایش اثربخشی سازمانی متّکی و وابسته به مهارت مدیران در عمل کردن به عنوان، یک عامل تسریع ­کننده است. این مهارت فنی مدیریتی به صورت متغیر تعدیل­ کننده در می­ آید.
مثال­ دیگری که می­ توان زد این است که می ­دانیم در مشاغل دولتی بین میزان تحصیلات و میزان حقوق دریافتی کارمندان رابطه مثبت وجود دارد، بدین صورت که با افزایش میزان تحصیلات افراد، حقوق دریافتی آنان هم افزایش می ­یابد. اما وجود روند مثبت و افزایشی بین تحصیلات و حقوق در مشاغل دولتی، در بین همه مشاغل دولتی یکسان نیست. ممکن است که افزایش میزان تحصیلات در بین معلمان در مقایسه با سایر کارمندان ادارات دولتی تفاوت داشته باشد و افزایش تحصیلات معلمان موجب شود تا حقوق کمتری در مقایسه با کارمندان ادارات دولتی بگیرند. همچنین در ارگان ­ها و سازمان­ های مختلف هم این افزایش حقوق متفاوت است، مثلا ممکن است در ارگان­ های مرتبط با وزارت بهداشت یا وزارت نفت، افزایش میزان تحصیلات منجر شود که حقوق این دسته از کارمندان افزایش بیشتری (به عنوان مثال در مقایسه با کارمندان وزارت آموزش و پرورش) داشته باشد. متغیر نوع شغل یا نوع ارگان دولتی کارمندان، نقش تعدیل­ کنندگی را بین تحصیلات و حقوق کارمندان ایفا می­ کند و موجب می ­شود شدت رابطه بین تحصیلات و حقوق با توجه به نوع سازمان در حال خدمت، تغییر کند و تعدیل شود.


5) متغیر کنترل:
برخی متغیرها وجود دارند که لازم است پژوهش­گر آن ها را بشناسد و مدنظر قرار دهد و درباره آن­ها تدابیری اتخاذ کند، اما در بیان فرضیه نامی از آن­ها برده نمی­ شود، بلکه پژوهش­گر جدا از عبارت یا جمله فرضیه به ذکر آن­ها می­ پردازد، این متغیرها را کنترل می­ نامند. منظور از متغیرهای کنترل شده متغیرهایی هستند که در جریان پژوهش مورد کنترل قرار می­ گیرند و به تفسیر دیگر، تأثیرات آن­ها کنترل یا خنثی می­ شود. از این متغیرها عمدتا در پژوهش ­هایی که دو گروه آزمایش و شاهد (کنترل) داریم، استفاده می­ کنیم.
مثال: می­ خواهیم تأثیر استفاده از وسایل کمک آموزشی چند رسانه ای (مانند رایانه و ویدئو پرژکتور) را بر یادگیری دانش­ آموزان بسنجیم. در این مثال، وسایل کمک آموزشی متغیر مستقل و یادگیری متغیر وابسته است. بدین منظور دو گروه از دانش ­آموزان را انتخاب می­ کنیم که از نظر ویژگی­ هایی مثل سن، جنس و بهره هوشی با یکدیگر برابر یا شبیه باشند. همچنین معلم هر دو کلاس را یک نفر انتخاب می­کنیم. برای آموزش درس شیمی برای یک ترم در یک کلاس از وسایل کمک آموزشی چند رسانه­ ای استفاده می­ کنیم و در کلاس دیگر از وسایل کمک آموزشی استفاده نمی­ کنیم. سپس از دانش آموزان هر دو کلاس امتحان می­ گیریم که میانگین امتحان درس شیمی در کلاسی که در آن از وسایل کمک آموزشی استفاده شده است 19 و در کلاسی که در آن از وسایل کمک آموزشی چند رسانه ­ای استفاده نشده بود برابر با 15 به دست آمده است.
نتیجه ­ای که می ­توانیم بگیریم آن است که به احتمال زیاد تفاوت نمره موجود بین دو گروه به استفاده از وسایل کمک آموزشی چند رسانه­ ای برمی­ گردد. وقتی می­ توانیم این جمله را بگوییم که صرفا متغیر مستقل در یک جا وارد شده باشد و در جای دیگر وارد نشده باشد و به تعبیر دیگر، همه متغیرها غیر از متغیر مستقل کنترل شده باشند. در این­جا، سن، جنس، بهره هوشی و فرد آموزش ­دهنده (معلم) متغیرهای کنترل می ­باشند.
 
 
دانلود فایل PDF متن بالا